غم گسار آمدنی است...
نوشته شده توسط : mmh
سوار بر باد شاید، یا سوار بر اسبش، یا...

اگر این حرف در دهانم می گردید می گفتم که یقین دارم به آمدنش، و یقین دارم که ملاقاتم خواهد کرد...

یقین دارم که روزی چشم در چشمش خواهم دوخت و او خواهد پرسید: آماده ای؟؟

و آماده باشم یا نه دست مرا خواهد گرفت و خواهد برد، دست در دست، آغوش به آغوش...

و این تازه شروع قصه من است، قصه ای که نیک و بدش را خود رقم خواهم زد...

 

آری مرگ خواهد آمد...





:: بازدید از این مطلب : 978
|
امتیاز مطلب : 277
|
تعداد امتیازدهندگان : 65
|
مجموع امتیاز : 65
تاریخ انتشار : شنبه 21 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: